اين منزل با بازگشت از مكّه و مدينه به وطن آغاز مىگردد و در اين منزل مسئوليت، مشكلتر از منزل اوّل و دوّم است؛ زيرا در اين منزل وظيفهی سالك، وظيفهی پيامبران الهى است؛ چرا كه حاجيان سالك، اينك بايد به تبليغ رسالتهاى الهى در ميان ديگر مردمان بپردازند و اين، عين وظيفهی انبياء است؛
«أَلَّذينَ يُبَلِّغُونَ رِسالاتِ اللَّهِ» [1]
«(پيامبران پيشين) كسانى بودند كه تبليغ رسالتهاى الهى مىكردند.»
در منزل اوّل و دوّم « خود سازى» بود و در اين منزل «ديگرسازى» است، و ديگرسازى گرچه متوقف بر خودسازى است، امّا به اندازهای مشكل
است كه پيامبر گرامى«صلی الله علیه و آله و سلم» فرمودند:
«شَيَّبَتْنى سُورَةُ هُود لِمَكانِ قَولِه: فَاسْتَقِمْ كَما اُمِرْتَ وَ مَنْ مَعَكَ» [2]
«سوره هود مرا پير كرد چرا كه در اين سوره آمده است تو و«يارانت» بايد استقامت كنيد.»
خودسازى« فَاسْتَقِمْ كَما اُمِرْتَ» [3] در سوره شورى نيز آمده است، ولى آنچه ريش و محاسن پيامبر«صلی الله علیه و آله و سلم»را سفيد کرد، ديگرسازى« وَ مَنْ مَعَكَ» است.
حاجى سالك پس از بازگشت از مكّه و مدينه، بايد آنچه از آنجا به سوغات آورده است (خودسازى) عملاً به ديگران تزريق كند، گفتار و كردار و روش و منش او سرمشق براى ديگران باشد و اين بهترين هديهی او براى ديگران است.
حاجى سالك بايد با اهتمامش به فرائض دينى و به ويژه نماز، آن هم در مسجد با جماعت، اهميت اين عبادت بزرگ را به ديگران بفهماند. آن حاجى كه در وقت نماز غفلت از نماز دارد و مشغول امور دنيا است، قطعاً از حجّ بهرهاى نبرده است و قرآن با وى به خطاب عتاب آميز، سخن مىگويد؛
«فَوَيْلٌ لِلْمُصَلّينَ الَّذينَ هُمْ عَنْ صَلوتِهِمْ ساهُون» [4]
«پس واى بر نمازگزارانى كه نماز خود را به دست فراموشى مىسپارند.»
و نيز آن حاجى كه پس از حجّ، تارك خمس و زکات باشد، نه فقط حاجى نيست، بلكه از نظر قرآن، هم مشرك است و هم كافر:
«وَ وَيْلٌ لِلْمُشْرِكينَ الَّذينَ لايُؤْتُونَ الزَّكوةَ وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ هُمْ كافِرُونَ» [5]
«واى بر مشركان، همانها كه زكات را ادا نمىكنند و آخرت را منكرند.»
و همچنين بانوان حجّ گزارنده، پس از بازگشت از حج، بايد در حجاب، اسوه و الگوى ديگران واقع گردند.
مرد و زن حاجى بايد اخلاق اسلامى را در خانه و در ميان مردم عملاً تبليغ كنند و عفو و گذشت و ايثار و فداكارى، شعار آنها باشد و به ديگران روش «ديگرگرايى» را كه در قرآن بدان سفارش اكيد شده است، بياموزند؛
«لِيُنْفِقْ ذُوسَعَةٍ مِنْ سَعَتِهِ وَ مَنْ قُدِرَ عَلَيْهِ رِزْقُهُ فَليُنْفِق مِمَّا آتاهُ اللَّهُ» [6]
«آنها كه امكانات وسيعى دارند، بايد از امكانات وسيع خود انفاق كنند و آنها كه تنگدستند از آنچه كه خدا به آنها داده انفاق نمايند.»
پس به راستى كه اين منزل سوّم، بسيار مشكل است، ولى پاداش آن نيز به همان اندازه بالاست:
«مَنْ اَحْياها فَكَأَنّما اَحْيَا النَّاسَ جَميعاً» [7]
«و هر كس انسانى را از مرگ رهايى بخشد، چنان است كه گويى همهی مردم را زنده كرده است.»
از اين رو، سالك پس از طى منزل اوّل و دوّم، نكتهاى را كه بايد در منزل سوّم در نظر داشته باشد، آن است كه اينك حساب وى در نزد خدا و اهل بيت«سلام الله علیهم» و نيز ديگر مردمان، غير از حساب عموم مردم است و با چشم ديگرى نگريسته مىشود.
حضرت آدم«سلام الله علیه» ترك اولائى بيش نكرد، ولى چون از خواص بود و چون آن ترك اولى سزاوار روح مقدّس وى نبود، با خطاب عتاب آميزى سقوط كرد؛
«اِهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ» [8]
«از آن مقام عالى (بهشت) به اين مقام دانى (دنيا) همگى(به زمين) فرود آئيد در حالى كه بعضى دشمن ديگرى خواهيد بود.»
و نيز حضرت يوسف صدّيق«سلام الله علیه» با آن مقام و منزلت، براى آن كه در زندان متوسّل به غير از خدا شد، قريب ده سال زندان او ادامه يافت:
«فَلَبِثَ فِى السِّجْنِ بِضْعَ سِنينَ» [9]
« چند سال در زندان باقى ماند.»
پس اگر سالك حجّ گزارده به وسيلهی عمل ناروايش، ابّهت حجّ را در ميان مردم بىرنگ يا كم رنگ كند، گناه او به اندازهاى بزرگ است كه معلوم نيست موفّق به توبه شود.
قرآن در مورد چنين حاجى و زائرى مىفرمايد: او نظير كسى است كه همهی مردم جهان را كشته باشد:
«مَنْ قَتَلَ نَفْساً بِغَيْرِ نَفْسٍ اَو فَسادٍ فِى الْاَرْضِ فَكَأنَّما قَتَلَ النَّاسَ جَميعاً» [10]
«هر كس انسانى را بدون ارتكاب قتل يا فساد در روى زمين بكشد، چنان است كه گويى همهی انسانها را كشته و هر كس انسانى را از مرگ رهايى بخشد، چنان است كه گويى همهی مردم را زنده كرده است.»
اين است كه امير مؤمنان«سلام الله علیه» حجّ را «آزمونى بزرگ و امتحانى سخت و آزمايشى روشنگر و پاكسازى رسا و خالص كننده» مىشمارد. [11]
و از حضرت صادق«سلام الله علیه» منقول است كه پس از برشمردن اسرار حجّ ـ كه ما در ضمن مطالب گذشته از آن استفاده جستيم ـ مىفرمايد:
«وَ اسْتَقِمْ عَلى شُرُوطِ حَجِّكَ هذا وَ وَفاءِ عَهْدِكَ الَّذى عاهَدْتَ بِهِ مَعَ رَبِّكَ وَ اَوجَبْتَهُ اِلى يَومِ الْقيامَة» [12]
«پس از حج گزاردن، بر اسرار و مراتب و منازل آن كه در سفر سلوكىات، به چنگ آوردهاى، و نيز بر وفاى عهدى كه در آن سفر روحانى و عرفانى با خداى خود، برقرار كردهاى، استقامت پيشه كن و تا روز قيامت بر آنها پايدار باش.»
پی نوشت ها:
[1]. احزاب/39
[2]. الدر المنثور، ج 3، ص320
[3]. شوری/15
[4]. ماعون/4و5
[5]. فصلت/6و7
[6]. طلاق/7
[7]. مائده/32
[8]. بقره/36
[9]. یوسف/42
[10]. مائده/32
[11]. نهج البلاغه، خطبه قاصعه
[12]. مصباح الشریعة،باب22
«والسلام على عباداللَّه الصالحين»